من وپسرخاله(1)
سلام
اسم این کوچولو علیه.پسرخاله منه.علی قانونا بایدیک ماه ازمن بزرگترباشه ولی چون خیلی عجله داشت به این دنیاقدم بذاره یک ماه زودتردنیاااومدوحالا دوماه ازمن بزرگتره.
مادوتامعروفیم به کلاه قرمزی وپسرخاله
پسرخاله علی
هرکه مشغول کارخودشه انگارنه انگارکه قراره عکس دونفره باشه
اینجاهم تشکیل یه vدادیم به افتخارغلبه همه مامانابه مشکلات بارداریشون
وقتی آرتین وعلی چشم توچشم میشن خدامیدونه چی می گین وچه نقشه ای می کشن
هرکه به دینشه، یکی روبه پایین یکی روبه بالا
من درحال نگاه به لوستروعلی درحال بررسی مچبندش، آخه هردوکارگاهیم
اینجا استارت بی قراری ونق زدن من رقم خورد
مامان توراکرنشوندم تا به خیال خودش ساکت بشم منم چنددقیقه ای آروم شدم
ولی بدقلقی من ادامه داشت...
اینجاهم که رسمازدم زیرگریه بااون صدای قشنگم
مامان جونم مجبورشدلباسام روعوض کنه تاآروم بشم که خدایی کارسازبود
ولی علی ازاول تا آخرش خیلی آقابود
آفرین علییییییییییی
خدایی مامان عجب صبروحوصله ای داره که ابااین اداهاوبداخلاقی ها بازم ازمن من عکس می گیره
ماجرا من وپسرخالم همچنان ادامه داره ...فعلا بای بای