خونه تکونی ونقش اساسی من
سلام
ببخشید دیرآپ شدم .این روزا مامان حسابی سرش شلوغه ودرگیر تعویض وسایل وخرید وتغییردکور وخونه تکونیه.منم که امانشو بریدم وشدم مزیدبرعلت
این پسر به ظاهرمعصوم وآروم که عادت کرده درکنارعروسک کچلش بخوابه منم،ولی واقعیت مطلب چیزدیگه ایه که به خاطر تعداد زیاد،عکسای اون واقعیاتوتو ادامه مطلب
می ذارم. لطفا به ادامه مطلب سربزنید
وقتی مامان شروع می کنه به مرتب کردن اتاقم من زودتر ازاون وسط اتاق حاضر می شم
وحاضریمو میزنم.
مامان وبابا فرشمو ازاتاق بیرون آوردن تااونجارومرتب کنن منم سریع یک فکربه ذهنم رسید که میشه به عنوان سرسره ازش استفاده کرد.آخه مقصرخودشونن قراربود برام سرسره بخرن تا الان طولش دادن.
وقتی پرستارمهربون کمک مامان خونه رومرتب می کنه وسرامیکارو تمیز من برای اینکه اونا برق بیفتن روشون شیرجه می زنم وکاملا سرمی خورم بعدشم لباسای من وقیافه مامان دیدن داره
این ماهی تابه کهنه وسیاه یکی از وسایل موردعلاقه منه،مامان اونو تو سبد پیک نیک می ذاره من درمی یارم واین قصه ادامه داره
هروقت مامان وبابا یا پرستارم بخوان جاروبزنن محاله اجازه بدم چون عاشق جاروبرقی وسیم جم کنشم ،ومعمولا کاربه درگیری می کشه،ولی برنده منم
مامان سشوارواتوی موی داغ رو ازدست من روتخت می ذاره تابخیال خودش من اوف نشم ولی من به سرعت نورخودمو به اونا می رسونم ومامان ازسرعت عملکردمن اینجوری می شه
عاشق شوینده ومواد ضدعفونی کنندم،
مامان چیکارمی کرد یک مقدار فشارش می داد وروی دستمال می ریخت،فکرنکنم سخت باشه راهشو پیدامی کنم ودرنهایت موفق شدم
وای ازدست مامان، همه لباسامو باهم تو ماشین انداخته بذارخودم به تفکیک رنگ جداشون کنم. ولی خسته شدم چه کارسختیه لازم به ذکرالان ساعت 1بامداده ومن عین جن بیدارم
کف ریش بابارو دزدیدم وفرارکردم ، اینا به همه علایق من کاردارن وهی می گن بکن ،نکن
دیگه بامن حرف نزنیدا،
مامان روتختیو جم کرده تابشوره منم فرصتو غنیمت شمردم وسریع خودمو ازتخت بالا کشیدم وروش رژه رفتم اونم باکفش
توماجرای خونه تکونی منم یک خونه دنج برای خودم پیداکردم.بفرمایید داخل
ودرنهایت مامان مجبوره منوتوصندلیم زندونی کنه ومنم اینجوری می شم.البته موقتیه واینقدرداد می زنم تا تسلیم می شه
ودرنهایت تنها چیزی که مامان وبابا روبعدازاین همه همکاری من آروم می کنه رفتن به خرید ودردره
خیلی سردبود وبینیامون ازسرما یخ زده
اگه فرصت شد یک سری ازعکسای آتیش سوزوندنم رو تو خونه تکونی بازم می ذارم
فعلا