آرتین کوچولوآرتین کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

بهونه نفس كشيدن

فرشته مهربون

پسرعزیزم خیلی وقته که میخواستم این مطلب رو برات بنویسم ولی نمی دونستم ازکجاشروع کنم وچه جوری احساسموبرات بنویسم.ولی بالاخره نوشتم تادرآینده بخونی وهمیشه سپاسگذارش باشی.   ٥/٢ ماهگی من وبه لطفش این شدم تو٧ ماهگی مامان  آخرشهریور٩١مرخصی زایمانش تموم  شدوباید به سرکاربرمی گشت.تواین مدت خیلی بهت عادت کرده بودم ،تحمل دوریت رونداشتم.بهت وابسته شده بودم وباعطرتنت زندگی می کردم.باخنده هات خوشحال می شدم وبا گریه هات ناراحت.بران هوابودی وبات نفس می کشیدم. توی ماه شهریور ازمهدکودکهای زیادی دیدن کردم وعملکرد وکارشون روبرسی .ولی  هرچی باخودم کلنجارمیرفتم دلم راضی نمی شدتوروتواین سن وسال (...
27 مهر 1391

من 7 ماهه شدم

من كاراي جديدي تواين  ماه يادگرفتم كه براتون تعريف مي كنم. ولیییییییییییی اول بذارید چندعکس باحال براتون ازکارناوال گل و گیاه بزارم وحالاشرح کارای من اولين ومهمترين كارمن اينه كه حرف مي زنم اولين كلمه اي كه يادگرفتم دد بودبه معني دردر.مامان اول فكر مي كرداصوات مي گم ولي چندبارمنوامتحان كردولي واقعا فهميدبا شناخت كامل ميگم دد وبه درب خروجي اشاره ميكنم. ميرم دم درورودي مي شينم به دراشاره مي كنم وميگم دد   مم بب.ام هم تقريبا باشناخت كامل بيان می کنم. ام=غدا     بب=بابا   مم=ماما (فعلا اینا جزءفرهنگ لغات منن) ايستادن دومين كارمهم منه....
24 مهر 1391

روزجهاني كودك

  روز  جهانی   کودک   مبارک باد ازطرف آرتین   در سال 1953، يونيسف ( United Nations International Emergency Fund ) يکي از بخشهاي دائمي در سازمان ملل گرديد . و روز 8 اکتبر " روز جهاني کودک " نام گذاري شد. کودکان در اين روز ، خواهان يادآوري اين مسئله هستند که سالانه هزينه هاي غير قابل تصوري صرف توليد انواع سلاحهاي هسته اي و غير هسته اي مي شود حال آنکه در سال کودکان بسياري از گرسنگي ، عدم امکانات بهداشتي ، سوء تغذيه و ... جان خود را از دست مي دهند و کسي نگران آنها نيست ! يونيسف اعلام داشته که تنها با اختصاص پنج دلار براي هر کودک مي توان جان 90 درصد از کودکاني را که سالانه مي ميرند ...
16 مهر 1391

ماجراهای من

سلام به همه دوستای گلم این روزا زیادبامامانی بیرون میرم.توصندلی ماشین آروم می شینم واصلاگریه نمی کنم تاحواس مامان پرت نشه.مامان برام موزیک می ذاره منم کلی حال می کنم مامان برای اینکه بتونه منو راحت ترجابجا کنه برام یک کالاسکه مسافرتی سبک خریده که سریع جمع بشه وتوماشین راحت جابشه.چون من معمولاتابیرون می رم خوابم می بره   توهفته گذشته با باباوماما رفتیم هایپراستار عاشق این دوچرخه هاشده بودم ازاین عروسکا اصلا خوشم نیومدچون خیلی زشت بودن ازوسایل ورزشیم کلی استقبال کردم آخه من ورزشکارم آخرشم که حسابی خوابم میومدقیافم رووببینید به قول مامان ٨*٧ شده چون کم کم دستموبه مبلا...
12 مهر 1391

سومین حمام من

سومین حمام من:     روز نهم فروردین بود ترکیب تیم عوض شده بود وواینبارداداش آروین هم به جمع ماپیوست وباباگلی عکاس تیم شد. بابایی هم نبودن.خلاصه شاهانه حمامم دادن ،مامان جون هی دادمی زد بچمو مریض نکنین ،سریع باشیدوبالاخره حمام من تموم شد وبرای تعویض لباس به بیرون منتقل شدم،اون روز هوا سرد شده بود وبارون می یومد،مامانی هم لباس زمستونه تنم کرد تا سرما نخورم.منم  بعد ازحمام حسابی خوابیدم.خیلی می چسبه. اینم چندتا ازعکسای من من وداداش آروین در بدوورودبه حمام                          &nbs...
15 فروردين 1391

دومین حمام من وکلاس آموزشی برای مامان وبابا

دومین حمام من: روز یکم فروردین قرارشد منو حمام ببرن،بابا وسایل لازم درون حمامو آماده کرد، شامپو،صابون،وان و...،مامان لباسها وحوله منو آماده کردوروشن کردن تمام شوفازها وبخاریهای خونه رو به عهده گرفت.مامان جونم می خواست نحوه حمام دادن منو با جزئیات کامل و رعایت نکات ایمنی به مامان وبابا نشون بده، حمام به صورت کلاس آموزشی بود پس چهارتایی به حمام رفتیم وهمگی به کمک هم منو حمام دادن.حسابی تمیزشدم عین دسته گل شدم.و راحت تا بعدازظهرخوابیدم.عجب خواب با حالی بود حسابی چسبید. توجه توجه: به علت اینکه کلاس حالت آموزشی داشت عکاسی در حمام انجام نشد این عکس بعد از حمام گرفته شده.   مامان رفته تو حمام &n...
15 فروردين 1391

اولین حمام من

اولین حمام من:                 اولین حمام من روزبعدارتولدم بود،پرستارای مهربون به اتاقم اومدن وبه مامان وباباگفتن می خواین نوزادتونو حمام بدیم،مامان وبابا هم okدادن .واونا منوبرای حمام بردن وبعداز 20 دقیقه یه دسته گل تحویل دادن.من حسابی خوردنی شده بودم.خوشگل بودم خوشگل ترشدم.به قول بابا  آخه پسراین همه خوشگل می شه؟ اینم عکس بعد ارحمامم که از شدت خستگی خوابم برد   ...
15 فروردين 1391

روز تولد

    ای یزدان پاک توراسپاس ودرود فراوان،که با لطف وعنایتت فرشته آسمانی ما زمینی گشت.شکروسپاس تورا که فرزندی سالم به ما عطا نمودی وزیباترین هدیه نوروز آریایی را به ما ارزانی داشتی.برآستان مبارکت سجده شکر می گذاریم ای خالق بی همتاوای یگانه مطلق.   لحظه بعد ازتولد                         5: 30 صبح  روز٢٤ اسفند ١٣٩٠بیدارشدیم.پس ازخواندن نمازودعا به همراه بابا،ماما ومامان  جون به سمت بیمارستان  فوق تخصصی بهمن حرکت کردیم.ساعت 6:30 رسیدیم ومامان وبابا برای تشکیل ...
14 فروردين 1391

ماجرای زردی گرفتن من

سلام ماجرای زردی من:                                           زردی گرفتن من در تاریخ27/12/90     در روز  ٢٧/١٢/٩٠سه روز بعد از تولدم وروز تست غربالگری پزشک مرکز  وضع منوچک کردوآزمایش خون برای  چک زردی من نوشت. همگی رفتیم آزمایشگاه  وازمن نمونه خون گرفتن،ولی من اصلا گریه نکردم خوب مردم دیگه.    هورا به خودم. جوابش دوساعت دیگه آماده می شد، چون خسته بودیم همگی خونه اومدیم وعمه...
14 فروردين 1391