من 7 ماهه شدم
من كاراي جديدي تواين ماه يادگرفتم كه براتون تعريف مي كنم. ولیییییییییییی
اول بذارید چندعکس باحال براتون ازکارناوال گل و گیاه بزارم
وحالاشرح کارای من
اولين ومهمترين كارمن اينه كه حرف مي زنم اولين كلمه اي كه يادگرفتم دد بودبه معني دردر.مامان اول فكر مي كرداصوات مي گم ولي چندبارمنوامتحان كردولي واقعا فهميدبا شناخت كامل ميگم دد وبه درب خروجي اشاره ميكنم.
ميرم دم درورودي مي شينم به دراشاره مي كنم وميگم دد
مم بب.ام هم تقريبا باشناخت كامل بيان می کنم.
ام=غدا بب=بابا مم=ماما (فعلا اینا جزءفرهنگ لغات منن)
ايستادن دومين كارمهم منه.دستم رو به كنارمبل تخت ياهرچيزه ديگه مي گيرم وبلند ميشم
یاعلی
شناختن كامل كنترل TVوResiver،هركنترل ديگه اي بهم بدن قهرميكنم.تازه بعدزدن دكمه هاي كنترل اينا منتظر ميمونم ببينم چه اتفاقي مي افته.چون مطمئنم يك چيزایي مي شه
صدا،رنگ،نورو....
عاشق لپ تاب ما مانم اينقدردكمه هاي لپ تاب مامان رووزدم كه کلا بهم ریخته ازروش آزمون وخطااستفاده می کنم
اگربهم ندن این قیافه می شم
براي همين بابابرای مامان جون يك لپ تاب نوخريده ولي من دست ازسراونم برنمي دارم
مامان وبابا اول اسمموبهم یاددادن برای همین حرف Aروخوب خوب می شناسم
A مثل ARTIN
کف پوش بیچارموبه این روزانداختم.پدرش رودرآوردم.مامان وبابا وصل میکنن من جدامی کنم.بازی باحالیه.عین پازل می مونه ولی برعکسش
عاشق سيم برق ،رابط وكلا وسايل خطرناكم وعاشق چرخوندن هرچیزی که چرخ داره ودورمی خوره.چرخ جاروبرقی رو تازه کشف کردم
مامان كه ازسركارمي يادجيغ مي زنم ومي خندم وخودمو توبغلش مي ندازم
صبحا دم درسرويس بهداشتي مي شينم تابابا اصلاح كنه وميگم دادا
ساعت 6صبح بيدارم.سحرخيزم دیگه، به قول مامان می خوام برم صبح باش پادگان
عاشق سوپ،سرلاك وآبميوم. ازقطره آهنم بیزارم
مامان همش بهم مي گه گربه آشپزخونه
دوستای خوبم بای بای تا ماجرای بعدی