ماجرای عکاسی
سلام
قرارشدآرتینو آتلیه ببریم ازش عکس بگیریم، گفتم بزاریک تمرین تو خونه انجام بدم،ببینیم افتخارمی ده یانه؟
اول: پوشکشو عوض کردم
دوم :دست وصورتشو شستم
سوم:شیر بهش دادم
سه مرحله بالا رو انجام دادم که سرحال بشه (به خیال خودم)
چهارم :لباسشوعوض کردم
پنجم :خواستم عکس بگیریم که خوابش برد
خلاصه یک نیم ساعتی طول کشید تا آفا سر کیفش بیداربشه،دوباره شیر خوردن
بالاخره بایک بدبختی چندتا عکس گرفتم.حالا فکرش کنید توآتلیه باید چنددست لباسم عوض کنه چی می شه؟
تازه تو این 10 دقیقه 5 دقیقه نق زده ببینید:
لطفا عکساروتوادامه مطلب ببینید.مرسسسسسسسسسی
تواین عکسا من٣٥ روزم شده.
از دو هفته پیش گردنشو بالامی گیره،ماشالا عسلم
کمکم نق زدناش شروع شد
اینجاهم کلا آقا فکرکردن شخصیت مهمی هستن ورو دنده چپ افتادن که نزارن من عکس بگیرم
موفق هم شدن
حالا بگید ما چی کارکنیم بااین آقا،احتمالا یک صبح تاشب باید توآتلیه بشینیم تا آقا هروقت دوست داشت افتخاربده،یایک عکاس 24 ساعته دعوت کنیم بیاد خونه.