آرتین کوچولوآرتین کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

بهونه نفس كشيدن

ماجرای دیشب من

1391/1/20 11:59
نویسنده : آرتین کوچولو
1,495 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب من از ساعت ١١ تا ساعت٣:٣٠ بامدادبیداربودم،یا باید بغلم میکردن ودورم می دادن یا گریه می کردم.کرییر وگهوارام قبول نداشتم وفقط بغل می خواستم،آخه مزش بیشتر بود.تابالاخره باطریام تمام شد وخوابم برد.بابایی ومامانی هم از شدت خستگی بی هوش شدن.

بالاخره خوابیدم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

بابا هادي
20 فروردین 91 15:33
جيگرتو پسر عسله بابا


باباجون دوست دارم.بوسسسسسسسسسس
بابابزرگ
27 فروردین 91 14:54
بابائي عكسات دلمو برده همه مي خونن كه بخوابي نمي خوابي من ميزنم كه بيدار بشي كه نميشي باتو چه كنم خودت بگو تيپشو برم الهي

باید یک رورز وشب کامل باهام باشی هم خوابم ببین هم بیداریم.تنها راهش اینه




بابابزرگ
30 فروردین 91 7:38
بارك اله باباهمين طورآرام بخواب تاماماني ازترس اينكه دمرو نشي نبندتت وفعلن ورزش به حالت درازكش ادامه بده باشه ‍؟ افرين عسلم