ماجراهای آرتین3
جدیدا آتیش پاره شدم،مامان وبابا وکل فامیل از شیطنتا وبازیگوشیام کم آوردن ،ولی تمام کارام یک گوله نمکه ودل همه رومی بره واسه همینه همه عاشقمن وهمش دلشون برام تنگ می شه.
به رانندگی ایستاده خیلی علاقه دارم اینم یک مدلشه دیگه.مختص حرفه اییاست
قمن
هروقت بامامان وبابا می رم خرید حتما یک سربه غرفه های ماهی فروشی می زنم ویکی
دو مدلوانتخاب می کنم،تازه اگه قدمم نرسید پابلندی می کنم تاببینم چه خبره
توتیکه تیکه کردن نون مهارت فوق العاده ای دارم
چندشبه متوجه یک وعده غذای شبانه شدم این ناقلاها یک وعده اضافه می خوردن که من بی خبربودم ولی دستشون روشد ومچشونو گرفتم
بجای سازدهنی شونه می زنم لای لای لای نانای نای نای
اینم یک مدل ازانواع رقص جدیدمه که مامان وبابا می گن شبیه رقص آفریقاایاست.اینم ازاثرات دیدن فیلما وموزیک ویدیوهای نی نای نای دیگه
تمایلی به نشستن توصندلی غذاندارم وهمش به دنبال راه فرارازاون توام
ایناهم سوغاتیامون که بابایی زحمت کشیده و ازکیش آورده .همون سفری که گفتم چرامانرفتیم.ولی خوب بابایی حسابی بهمون حال داد
این لباسشویی جزء جهیزیم که مامان خریده وهمون ابتدا دربشو جدا کردم
وروزدوم به کلی منهدمش کردم
تخت مامان وبابا محل جامپینگ منه به کشوهاشم رحم نمی کنم وتا نشکنمشون آروم نمی گیرم
وقتی مامان کتاباشو بازمی کنه من زودترحاضرمی شم ومدادوخودکار وماژیکاشوبرمی دارم
مامان می گه آرتین چی می کنه می گم درس
می گه باچی درس می خونه می گم Pen