جشنواره غذا برج میلاد
سلام به دوستای مهربون.چندوقتی بود مامان وبمو به روزنکرده بودٰ ومنم به وب دوستای خوبم سرنزده بودم.شرمنده همتونم
ولی درعوض دوستای عزیزم همشون لطف داشتن وجویای حال مابودن.ممنون ازهمه مهربونا
مقصراصلی مامان بودکه شدیدا درگیر Accept مقالش بودٰاونقدردرگیر که بابا مجبور شدتنهایی به کیش بره ومامان اهل گشت وتفریح من کارروی مقالشو به مسافرت ترجیح دادومارونبرد.
خداروشکر زحمتهای مامان جواب داد ومقالش تویکی ازمعتبرترین مجلات علمی دانشگاهی پذیرفته شد وهممونو خوشحال کردٰآفرین مامان سخت کوش خودم
مقصربعدی من وآروین بودیم، آقا آروین پاش به تخت خوردو ورم کرد ومامان حسابی درگیرعکس وبیمارستان شدومنم که یک سرما اساسی خوردم وبدجوری تب کردم.
ولی باهمه این تعاریف
پنج شنبه شب با همه بیحیالبم دردرو به خونه ترجیح دادم وبه همراه خونواده ومامان جون به جشنواره غذا برج میلادرفتیم وکلی بهمون خوش گذشت.
اینم یک عکس حرفه ای توسط آروین جونم درابتدای ورود
نه 123 ایی ،نه آماده باشی
د
اینم من و خود خوش تیپش
اونجامن به عنوان مبلغ محصولات شیبا انتخاب شدم ،کلاه ولیبلو و...خلاصه کلی منو تحویل گرفتن
درحال تناول ژله موزی ٰکه خیلی دوست داشتم و همشو تموم کردم
مامانی اونجاهم دست ازتلاش برنداشت و تومسابقه آشپزی جشنواره شرکت کردوبرنده شد
عاشق نشستن روی چمنم
دیگه آخراش کم آوردم وحسابی خسته شدم وهمش تو بغل بابایی ،البته به خاطربیماریم بی حالم بودم
اینم یک عکس یادگاری
ایناهم جایزه های منو ومامان جونم