آرتین ومحرم 91
سلام به همه رفقای بامحبتم
پارسال این موقع من تودل مامان گل بودم وچون مامانی بارداری سختی داشت نمی تونست توی مراسم عزاداری شرکت کنه، وازاین بابت خیلی ناراحت بود، ولی امسال به لطف خدا من درکنارخانواده توهیئتای عزاداری شرکت کردم.ومامان عزیزم پاداش اون همه سختی که من بهش دادم روازامام حسین گرفت ومنم امسال از عزادارای آقا بودم.
دایی مهدی مهربون پارسال کلی شال عزاداری توهیئتا نذر من وعلی کوچولو کرد،ماهم امسال مراسم تاسوعا وعاشورا رو به شهردزفول رفتیم که محرم فوق العاده ای داره. ویکی از پرشورترین مراسمات حسینی رومی شه اونجا دید ،تااونجاحسابی عزاداری کنیم .
عزاداری همهتون قبول حق باشه
عاشق معرفت وآزادگیتم یا حسین
بودم
اینجا تازه ازخواب بیدارشده بودم
وغی
اینجاهم درحال خوردن حلیم نذری خوشمزه بودم .به به
اینم یک سری عکس خانوادگی
اینجا به محض رسیدن به یکی از هیتا بچه های هیئت به هممون شال سبزدادن .ای ول به بچه های بامرام
اینجا یک محل قدیمی وتاریخی بودماهم حیفمون اومد عکس نگیریم
من ودایی مهدی عزیزم
تواین محلم مراسم حلیم نذری بودتعدادقابلمه هاروببینید
من ودایی میثم خوبم
هرکه توهردسته عزاداری بود،منوکه می دیدیک شال گردنم می نداخت
حدود 20 شال جم کردم ومامان می خوادسال دیگه برام علم درست کنه
تکیه علی اکبر
درپناه حسین باشید