بدون عنوان
واکسن دوماهگی
دیروزصبح به همراه بابا ومامان وبابابزرگ برای زدن واکسن دو ماهگی به مرکز بهداشت غرب رفتیم.چون مرکز تومحدوده طرح بود نمی شد با ماشین خودمون بریم برای همین مزاحم بابابزرگ شدیم.مرکز غرب تهران واکسن هپاتیت نداشت برای همین به مرکز دیگه ای مراجعه کردیم.ومن اونجا واکسن سه گانه،فلج اطفال وهپاتیت دریافت کردم.واکسن سه گانه وفلج که توی دوتارونم زدن خیلی درد داشت.واین نیدلای چینی به قدری کل بودن که صدای فرورفتنشون توی پام شنیده می شد. ویهومن زدم زیر گریه.ولی در عوض قطره فلج خیلی شیرین وخوشمزه بود.
من اون روز خیلی بی قرا بودم و همش ناله می کردم، حال نداشتم وبی حال وکسل بودم تبم بالابود ومامان مرتب با قطره وپاشویه تبوکنترل می کردونوازشم می کرد.ومرتب منو بغل می کردوقربون می رفت..عمه سمیرا شبواومد
پیش ما تابه ماما کمک کنه.واون شب همش بام بازی می کردوتابم می داد تابخوابم.مرسی عمه.مامان تا صبح حواسش به من بود وتبمو کنترل میکرد.فرداش حالم یک کمی بهترشدوتبم کمتر
شب اولی که واکسن زدم تب داشتم ومامان مرتب دستمال مرطوب رو پیشونیم
می ذاشت
قربون چشمای نازت که ازشدت تب بی حال شده
فردای واکسن یک کمی بهتر شدم ولی هنوز بی حالم
با حالت مریضم بازم می خندیدم