تق تق تق
سلام من این چندشب آخر مامانمو خیلی اذیت می کنم.همش لگدای محکم میزنم.تق تق تق آخه می خوام زودتر بیام بیرون مامان حسابی گرمایی شده،اصلا تحمل گرمارو نداره.توی این زمستون پنجره هارو بازمیکنه ولباسای تابستونی می پوشه. بابا همش می گه سرما میخوری.مواظب باش. بابا حسابی بش می رسه.نمی ذاره کار خونه بکنه.دوسش داره دیگه.... همش براش چیزای خوشمزه میخره،میوه براش پوست می گیره وبش می ده.می گه آرتینی باید توپلی شه. مگه من آروینم ؟فکر کنم آخرمنو ومامان منفجر بشیم. دیگه می رم لالا کنم.شب بخیر اینم یک رزناز تقدیم به مامان وبابا وداداش مهربونم. ...
نویسنده :
آرتین کوچولو
1:47
کماندو
سلام پسرگلم. می خوام برم کماندو بشم .چون شما اصلا نمی ذاری مامان بخوابه، مامان سه شب که بیداره. شما هم که همش لگدمیزنی.تکواندو،کنفو،کاراته من که نمی دونم کدومشه ولی یهومامانومی پرونی نفسم. می دونم دلت می خواد زودتر بیای .ولی یک کم دیگه تحمل کن قربونت بشم. ...
نویسنده :
آرتین کوچولو
13:46
دوربین جدید
پسرگلم آقای پدر پنجشنبه رفتن برای شما دوربین جدید خریدن. دوربین قبلی خیلی خوب بود ولی بابا جون دوست داشت یک چیز حرفه ای باشه.تا از توگل پسرم عکسای خوشکل بگیره.بابا از نمایندگی بهم زنگ زد گفت می خوام رنگ قرمز بخرم،اولش خوشم نیمد گفتم قرمز. ولی دلم نیمد ناراحتش کنم.دوسش دارم دیگه باباجونی گفت ببینی عاشقش می شی.وقتی آوردش دیدم راست می گه خیلی باحاله،اونقدرنازه که مامان جون ودایی مهدی هم سفارش دادن. مبارکت باشه نفسم.دوربین قبلی به داداش آروین رسیده چون خیلی باش خاطره داره .وتمام جزییاتشو بلده. ...
نویسنده :
آرتین کوچولو
14:12
کاراته کار کوچولو
سلام من اومدم. امشب همش دارم به مامانی لگدای محکم می زنم.مامانی ونمی ذارم به خوابه.باباکلی بام صحبت کرده وبرام شعر خونده. داداش آروین کلی شاکیه میگه اینقدرمامانو اذیت نکن آروم در بزن اما کی که گوش کنه آخه من تا ١٩ روز دیگه می یام.برام دعا کنید ...
نویسنده :
آرتین کوچولو
1:45
شیطونک من
جوجو مامان، .دیروز مامان وبابا رانصف جون کردی.مامانی که از خواب بیدارشددید جوجو تکون نمی خوره.حدود یک ساعت بی حرکت بودی.هرچی چیزای شیرین خوردم جواب نگرفتم .تا به خاله زنگ زدم گفت رو پهلوی چپت بخواب ببین چی می شه.خلاصه آقا یک تکونایی حورد.بابا بدو ازسرکاراومد مامانی برد دکتر.دکترازت نوارقلب وچک تنفسی گرفت وگفت این وروجک سالم سالم.فقط خوابش طولانی بوده که مامانو ترسونده. آرتین اومدی خودم یک گاز گنده از لپت می گیرم. می دونم تودلت به مامان وبابا میخندی ...
نویسنده :
آرتین کوچولو
12:03
رفتن به دکتر
سلام به همگی من امروز بامامان جونم برای چکاب رفتیم دکتر. همه چیر خوب بود.دکترمهربونم به مامانی گفت بیشتربخورتاپسرمون تپل تربشه. دکترنامه بستریم به مامان گلم داده.هورا دارم مییام مامان بازم ازداروخانه برام کلی چیزای خوشکل خرید:شیشه شیر، پستونک،صابون،شامپو،پوشک و.... خوبه ورشکست نمی شه اینقدر که چیز میخره . بای بای ...
نویسنده :
آرتین کوچولو
13:54