من 9 ماهه شدم
من 9 ماهه شدم
دیکشنری 2من:
اوف= جیزه،خطر
آبا=آب
نه نه=نه، حرف نفی
اول باید بگم خدمتتون بهترین تفریح من اینه که در کابینتا روبازمی کنم
کابینتاروخالی میکنم وطبق سلیقه خودم وسایلو جاسازی می کنم
ای وای ، مامان تمام کابینتا روباروبان بستهوای ازدست مامان
یک روزترس مامان وبابا ازاین بود من شیشه کمد وسایل آرایشی رو نشکنم وروم نریزه واوف نشم
حالا کارم بجایی رسیده که درش رو بازمی کنم ووسایلشو پایین می ریزم
هرچیزم بخوام برمی دارم
عاشق جواهرات وبدلیجات مامانم به قول مامان کلاغم،آرتین کلاغ ،
عاشق هرچیزیم که برق بزنه
کشوروبازمی کنم وسه سوت همه رو می ریزم بیرون ،بشمارید123
بعدشم خودمو شبیه پادشاها می کنم.شاه آرتین
خوره دستمال وکاغذم
توتابم بلندمی شم ومی ایستم ،نترس شدم دیگه
اینجاهم پام گیرکرده،کمک کمکم کنید
تردمیل اسمن مال مامان.کلا اسباب بازی من شده
تن آساهم که عشق اینم که چرخاشو بچرخونم،اینم مال من شده هورااااااااا
پابلندی می کنم ولباسشویی روی هردرجه ای که بخوام تنظیم می کنم.آخه من بهتره می دونم کدوم برنامه شستشو مناسب تره
خریدای مامان وبابام چک میکنم ببینم چیزی ازقلم نیفتاده باشه،روغن،دستمال،قند و....
خریدبدی نبوددفعه دیگه منم می یام تا بهترخریدکنید
البته یک وقتاییم آقام،یک وقتاییا
مثل اینجا
آماده شدم ومنتظرم بریم دردر
ای وای ازدست اینا همیشه من باید1ساعت معطل بشم تا آماده شن
آخرشم خودم ازهمه خوش تیپ ترم این همه هم لفتش می دن
بای بای عاشقتونممممممممممم