عاشقانه هاي مادرانه
پسركم كم كم به سالروززيباي آمدنت نزديك مي شويم.
پسرم آرام آرام درگذرزمان قد مي كشي وپيوسته وآهسته تونل زمان رادرمي نوردي وازهرلحظه گذرت ردپايي جاودانه وبيادماندني برايم به يادگارمي گذاري.
پسرم دراين مدت خاطرات زيادي راپشت سرگذاشتيم گاهي شيرين گاهي تلخ ولي باتو بودن حلاوتي داشت كه تمام سختيها ومشكلات راچون حلالي قوي درخود حل مي نمود وهرآنچه باقي مي ماند شيريني بود وشيريني.
به يمن وجودت رخدادهاي فرخنده وبركات بيشماري درزندگيمان جاري گرديد موفقيتها،پيروزيها،صميميت ها،شاديها وهرچه بودشوربودونشاط
آرتينم بدان:
با هواي وجودت نفس مي كشم وباعطرورايحه بهشتيت مست مي گردم.
خنده هايت مرالبريزازشادي مي كندوگرماي بوسه هايت وجودم رابه آتش مي كشاند.
وقتي سربرسينه ام مي گذاري زيباترين احساس دنيارابه وجودم تزريق مي كني به خودمي بالم كه وجودم آغوش امن ومامن وسرپناهي براي كودكي مي باشد كه فارغ ازتمام دغدغه هاي گيتي درآن مي آرامد.
بازيهاي كودكانه ات مرابه اوج عرش مي كشاند وهياهوهاي بچه گانه ات خون رادرشريان زندگي ام به جريان مي اندازد.
شيرين زباني هايت حلاوت بخش لحظات زندگيم مي گرددولبخندهاي كودكانه ات زيباترين تصويرهستي رابرايم به نمايش مي كشاند.
عشوه گريهايت فضاي خانه وكاشانه ام رامملوازانرژي مي نمايدومعصومييتهايت ايمانم رابه خالق هستي مضاعف مي گرداند.
عاشقانه دوستت دارم وثابت قدم ترازگذشته براي رسيدنت به قله هاي موفقيت وپيروزي وبهروزي گام برمي دارم
پروردگاراتوراسپاس كه فرشته هاي پرديست رابراي مابه ارمغان آوردي