سفربه همدان(خرداد93)
تعطیلات نیمه خرداد فرصت خوبی برای مسافرت بود وبابا ومامانم که حسابی خسته شده بودن وبعد ازاون یک برنامه کاری فشرده داشتن ترجیح دادن به یک مسافرت برن وروحیشون و حسابی شارژکنن.منم که ازخدا خواسته وعشق سفروکاملاموافق .
باتوجه به شلوغی جاده های شمال ترجیح دادیم سری به دامنه های سرسبزوخنک الوند وپایتخت تاریخ وتمدن ایران بزنیم،برای همین به اتفاق بابا جون ومامان جون راهی همدان شدیم.البته این اولین سفرمن به همدان بود وبقیه قبلا چندین باررفته بودن.
مامان وباباتصمیم گرفته بودن تو این سفربیشترآرامش داشته باشن وفقط ازدیدن مناظر لذت ببرن وحسابی خوش بگذرونن.برای همین عکس گرفتنو به حداقل رسوندن.
واما بقیه ماجرادرادامه مطلب...
ساعت 6صبح 14 خرداد ازمسیراتوبان تهران- ساوه راهی همدان شدیم وصبحانه رادرشهرنوبران تناول کردیم.
بادخنکی درحال وزیدن بود وکل زمین بازی دراختیارانحصاری من.بچه های خواب آلوهمگی تو خواب نازبودن وهیچکی به پارک نیومده بود
بعد اززمین بازی هوس بدمینتون کردم .آخه خیلی ورزششو دوست دارم وعاشق سرویس زدنم
بعدازصبحانه راهی لالجین شدیم وازنمایشگاههای سفال دیدن کردیم و منم خدمتتون بگم یک ماشین پلیس بزرگ ازاونجا خریدم حالا چه ربطی به سفال داشت خدا می دونه
غارعلی صدر
بعدازلالجین به سمت غارعلی صدرحرکت کردیم.جمعیت زیادی اونجامستقربود وخیلی خیلی شلوغ.ابتدابه بازارچه محلی اونجا رفتیم ویک سری خرید انجام دادیم بعداز اونم نهاررودرمحل تفریحی غار خوردیم وعازم همدان شدیم
همدان
آرامگاه ابوعلی سینا
هوس کرده بودم دست بقیه روبگیرم و این مدلی راه برم،هوس دیگه
بازم یک دقیقه ازاینا غافل شدم.ببین شروع کردن به عکس گرفتن
باباجون ومامان جون وبابایی وآروین
اگه منو پیدا کردین
آرامگاه بابا طاهرعریان
بازم کالاسکه دیدم وبابا رومجبورکردم سوارم کنه
دهکده توریستی ـ ورزشی گنجنامه
بانجی
جامپینگ
صخره نوردی
طبیعت زیبای منطقه
سورتمه ریلی
ازبین تمام وسایل تفریحی ازسورتمه بیشترخوشم اومد چون شبیه ماشین بود وحسابی کیف می داد
من وبابایی سوار یک دونفرش شدیم وهمش هورامی کشیدم وگازمی دادم قان قان
محوطه دهکده توریستی
صخره نوردیم هیجان خودش داشت وعالی بود
گنج نامه
بعد از دهکده تفریحی به سمت گنج نامه رفتیم
آبشارزیبای گنج نامه
کتیبه های داریوش
دره عباس آباد
ودرنهایت به دره سرسبز عباس آباداومدیم ونهارتو فضای دل انگیزوخنک اونجا دریکی ازباغچه رستورانا نوش جان کردیم
حدود ساعت 3 بعدازظهر16خرداد به سمت تهران حرکت کردیم و6:30 به تهران رسیدیم
خدایی این سفرروحیه همه رو عوض کردومامان وبابا باموفقیت کاراشونو پیش بردن