بوی بهار
این عکسا مربوط به روزای پایانی سال 92 بود.روزایی که از هرمحله وکوچه وخیابونی بوی بهاربه مشام می رسید وحال و هوای شهرکاملابهاری ورنگارنگ بود.
این عکسامربوط به گروه مامان ایناست که برای بزرگداشت نوروز واحیای فرهنگ اون مراسم داشتن وتمام خانواده های گروهم دعوت بودن
ساعت 6صبح بیدارشدیم وساعت 7صبح روز29 اسفند به اتفاق خانواده به محل جشن رفتیم ودرروزپایانی سال ازاون جو شادکلی انرزی گرفتیم
سفره های هفت سین
من ودوستم کیمیا،که مامانش لباس محلی تنش کرده بودوکلی خوشگل شده بود
کیمیا جون چرااینجوری نگاه می کنی
من ومامان وبابا
درحال خوردن شکلات که ازبس خوردم دیگه خسته شدم
مراسم حاجی فیروزوعمو نوروز
صبحانه گروه که یک آش گرم وخوشمزه بود ودراون صبح زیباحسابی می چسبید
ظهر29 اسفند که به اتفاق مامان برای خریدای پایانی بیرون اومدیم
بچه های گروه به خاطر تمام زحماتتون ممنونیم.
کاراتون عالی بود وسفره هاتون پرازعشق وصفا
سال نو روبه همه دوستای خوب وکوچولوم وخانواده هاشون تبریک می گم
عیدتون مبارک ولحظه هاتون بهاری