آرتین کوچولوآرتین کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

بهونه نفس كشيدن

بستری

1392/11/16 0:35
نویسنده : آرتین کوچولو
2,891 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام دوستای خوبم ببخشید بازم دیرآپ شدم امان ازدست این مامان پگاه وکاراش.چشمک

مامان درگیر شرکت تو یک همایش علمیه، برای همین تمام حواس وذهنش روی اون متمرکزه ووبلاگ منم به کلی فراموش کرده،ولی خوب اشکال نداره من درکش می کنم چون عاشق درس وعلم ومقاله وکنفرانس واینجورچیزاست.


واما داستان بستری شدن من:

2روزی بودآب ریزش بینی  وتک سرفه های خفیفی داشتم ودارومصرف می کردم تا اینکه شنبه شب سرفه هام زیاد وشدید شد.صبح روزیک شنبه سرفه ها خیلی شدت گرفت برای همین بابا قبل ازمهد منو به بیمارستان بردتاپزشک یک معاینه کامل انجام بده،پزشک مهربون بادیدن وضعیت من وبعدازمعاینه وشنیدن صدای ریه دستورداد ازم عکس ریه بگیرن،توعکس یک عفونت جزیی توریه  سمت راستم مشاهده شد وپزشک  بلافاصله دستوربستری داد

بابافورا بامامان تماس گرفت ونطر پزشک و به اون گفت و بامشورت هم قرارشد منوبستری کنن ومامانم باسرعت برق خودشو ازمحل کاربه بیمارستان پارس رسوند.

تا مامانو دیدم گفتم مامان سرم ،مامان خون

ومامان چشماش پراشک شد وزدزیرگریه

یک سره توراهروسراغ کمدعروسکا می رفتم وهردفعه یک دونشو برمی داشتم ومیاوردم 

تااینکه کم کم کمدوخالی کردم 

موقع خون گرفتن مامان طاقت دیدن صحنه رونداشت وبیرون رفت وبابابزرگ پیشم موندتانمونه برداری ازم انجام بشه ومنم سویچ ماشینشو گرفته بودم وعین خیالم نبود که نمونه بردارچی کارمی کنه ومامان بیچاره درحال گریه بود

تاساعت 10 شب بابا یی پیشمون موند کلی منو مشغول کردولی بعدازساعت 22 به آقایون اجازه موندن ندادن وبخش فقط مخصوص مادران وکودکان بود .بابایی رفت ومنو ومامان تنها تنهاشدیم

مامان که کلیه وسایل مورد علاقه منو (کتاب داستان وپلنگ وتبلت ومدادرنگی و...)ازخونه آورده بود کاملا منوسرگرم کرد

حدود ساعت 23 کتاب داستان می خوندم وعکساشو نگاه می کردم

که یک دفعه چشمام گرم گرم شد وخوابم برد

ساعت 24 نوبت تزریق آنتی بیوتیکا بود برای همین بااومدن پرستاربیدارشدم وباتزریق مجددسرم یک کوچولو گریه کردم.

مامانیم برام شیردرست کرد وبهم داد تابخورم وآروم بشم

 

1ساعتی برام قصه خوندوباهام بازی کرد تاشیشه به دهن خوابم برد 

چندباری تاصبح بیدارشدم ومامان مرتب بغلم می کرد ومراقبم بود. بابا هم مرتب

اس ام اس می داد وزنگ می زد ومنم باهاش حرف می زدم وکلی می خندیدم

صبح روزبعدآقای دکتربرای معاینه به اتاقم اومدوتامنوتواین حالت دید گفت

عجب پسرخوش اخلاقی

سرصبح کلی روحیه گرفت وحسابی بوسم کرد

یک بند خودمو وزن می کردم تاببینم چه تغییری حاصل شده (لاغرنشده باشم)

این آقاپسرگلم اسمش سبحان بود و حسابی باهاش دوست شده بودم وکلی باهم بازی کردیم 

واون لحظات سخت وتبدیل به لحطات شیرین وبه یادموندنی کردیم

حدود ساعت 1 ظهربعد ازچک کردن آخرین نتایج آزمایشات توسط پزشک ومعاینه کامل دستورترخیص صادرشدوبعدازانجام مراحل اداری به خونه اومدیم

 مامان وبابا کاملا لباسای منو تعویض کردن و منو حسابی شتشو دادن ومرتب کردن

منم بدورفتم روتختشون وهمونجاخوابیدم (خوابیدن اونجااحساس آرامش عجیبی بهم میده)

بعداز2ساعت خواب شیرین بایک لبخند ملیح بیدارشدم 

بعدازظهرم به خاطر ترخیصم یک جشن گرفتم وموزیک ماشینموروشن کردم

وحالا برقص وکی نرقص

نای نای نای نای ،نینای نای نای نای

به امید شفا همه مریضابه خصوص کوچولوهای نازودوست داشتنی(آمین)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (34)

بهار
16 بهمن 92 9:12
عزیز دلم خدابدنده.الهی تن نازت همیشه سلامت باشه. پگاه جون الان چه جوره؟بهتره؟ نمی دونستم وگرنه حتما میومدم عیادتش.ببوسش میام بهتون سرمی زنم
آرتین کوچولو
پاسخ
تشکربهارجون. خداروشکر بهتره .شما که همیشه به ما لطف داری خانمی .منتظرتیم عزیزم هرموقع اومدی خوش اومدی.
مامان الیار
16 بهمن 92 13:56
اخییییییییییییی خاله بمیرم خدارو شکر الان حالت خوبه گل منخیلی میبوسمت عزیز دلم
آرتین کوچولو
پاسخ
تشکردوست خوبم.به لطف شما بهتره
مامانی محمد طاها
16 بهمن 92 17:18
سلام مامانی حال آرتین الان چطوره دلم ریش ریش شد وقتی اتل به دست دیدمش ایشالله که زود زود خوب خوب بشه آرتین همیشه خندو رو یه عالمه گل نقدیم به شما
آرتین کوچولو
پاسخ
ممنون مهربون.بهتره ولی سرفه داره وآبریزش .هوا هم که بدجورسرده وشده مزیدبرعلتپسر گلموببوس.ممنون
سپیده مامان درسا
16 بهمن 92 21:32
الهی آمین ... انشالله همیشه تن همه ی نی نی ها سالم و سلامت باشه قربون آرتین خوش خنده و مهربون خودمون
آرتین کوچولو
پاسخ
تشکرسپیده عزیزومهربونم.حسابی مواظب درسا جون باش تا مریض نشه ببوسش
محبوبه مامان الینا
17 بهمن 92 10:58
عزیزم خدا بد نده پگاه جون امسال کلا مریضی ها خیلی زیاد شده و باید حسابی مراقب فرشته هامون باشیم. الینا هم امسال کلا مریض بود
آرتین کوچولو
پاسخ
آره محبوبه جون درست می گی .بچه هایک سره سرماخوردن و وآبریزش دارن.خدا نگه دارهمشون باشه
مامان نفس
17 بهمن 92 12:28
سلام پگاهِ عزیزم با هزار شوق و ذوق اومدم دیدنِ ارتین جونم/ خیلی ناراحت شدم که بستری شده بوده خداروشکر که به خیر گذشته/ امیدوارم همیشه تنش سلامت باشه و براتون بخنده خیلی دلم براتون تنگ شده بود / دوست دارم همیشه به شادی وب رو آپ کنی پسر گلِ منو حسابی بمااااااااااااااااااااااااااااااچ
آرتین کوچولو
پاسخ
تشکرازلطفت.ممنون بابت همدردیت. ماهم دوست داریم
زهرامامان عسل
17 بهمن 92 16:07
عزیزم خدابدنده .فدای تو بشم من .دردت تو جون من پگاه جون الان بهتره ؟الهی دورش بگردم ببوسش دلم کباب شد بادیدن عکسای سرم به دستش.ببوسش الهی زودترخوب بشه.شما وآقا هادیم خسته نباشید می دونم خیلی سخته
آرتین کوچولو
پاسخ
مرسی زهراجون.بهتره الهی شکر.خسته که چی بگم مال یک لحظش بود ولی خداروشکرهادی همه جوره همکاری می کنه وکمک حالمه.اصلا بدون اون نمی تونم . آرتینم بابایی شدیده وهادی یک سره درخدمتش.ممنون بابت لطفت
مامان محمدماهان
17 بهمن 92 17:07
عزیز دلم ایشالا دیگه هیچوقت مریض نشی گلم.ماهان من هم دقیقا همینطوری مریض شد و از اونجا که چندوقتیه هیچ دارویی رو نمیخوره حدود دوهفته همینطور بود که خداروشکر دوروزه بهتر شده.خیلی مراقب خودت بااااا ش آرتین عسلی
آرتین کوچولو
پاسخ
محمد ماهان جون تو هم اوف شدی عزیزم شما هم مواظبش باش وکلی تقویتش کن.الهی زودترخوب خوب بشه ببوسش پسرگلی منو
مینا ( دلنوشته هایی برای دلبندم )
17 بهمن 92 17:43
الهی من فدات بشم که اون دست کوچولوتو اوف کردند خوشگلم انشالله که دیگه هیچ وقت مرضی نشی و پات به بیمارستان نرسه ارتین جووووووووووونم
آرتین کوچولو
پاسخ
مرسی خاله میناعزیزممممممممممممممم
شبنم
17 بهمن 92 22:46
آخی عزیزم ایشالله همیشه سالم و تندرست باشی آرتین جونم ایشالله همیشه از هر چی چشم بد و شوره در امان باشی مامان پگاه اسفند زیاد واسش دود کن البته مریضی ها زیاد شده خیلی به چشم و نظر مربوط نمیشه هوای آلوده و تغذیه ناسالم همه اینا دست به دست هم میدن دیگه ولی عزیزم هر صبح واسش آیه الکرسی و ان یکاد بخون با 19 تا بسم الله الرحمن الرحیم خیلی کمک میکنه از خیلی بدیها محفوظ میمونه
آرتین کوچولو
پاسخ
ممنون مهربون دوست داشتنی. امسال بیماری زیاد بود کاملا موافقم.چشم ،دستوراتتون روانجام می دم ولی تو اسپند دود کردن تنبلنم .آخه هرجا می برم همه عاشقش می شن.تو بیمارستانم که بود پرستارا می گفتن براش اسپند دود کن گفتم حالا دیگه واسه چی؟ شیرینی وخوش زبونی وخوشگلیش شده بلای جونش.ولی چشم باید همت کنم وانجام بدم
مامان بردیا شیطون
17 بهمن 92 23:39
ای جااااااااااااااااااااااااااانم قربونت برم ایشالا هیچ وقت مریض نشی گلم همیشه بخندی و شاد باشی
آرتین کوچولو
پاسخ
مرسی خاله مهربون مواظب بردیا جونم باش تا زمستون تموم بشه
مامان بردیا شیطون
17 بهمن 92 23:39
مامان بردیا شیطون
17 بهمن 92 23:40
در زندگی :نه گل باش که اسیر خاک شوی ،و نه باران باش که به خاک بیفتی ،خاک باش که گل از تو بروید و باران به خاطر تو بیفتد ...
کسری ومامانش
18 بهمن 92 9:41
عزیزم چی شده مردکوچولو ماحسابی محکمه.مامانی گریه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ببین چه راحت خون داده.عزیزم خیلی ناراحت شدم ولی عکسای آخریت روحیمو کلا عوض کرد همیشه بخندی ونی نای نای کنی. عاشق عکسیم که رو ترازو ایستادهو پگاه خانم ببوسش. مامانم سلام می رسونه وبراش نذرکرده که زودترخوب بشه.آمین
آرتین کوچولو
پاسخ
ممنون کسری جون.خداروشکردرهمه حال روحیش عالیهازمامانم تشکرکن.ممنون
مامان کوثری
18 بهمن 92 12:53
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین کارت طراحی و چاپ پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت طراحی انواع کلیپ های تولد و جشن ها و مراسم کوچولوهای گلتون و همچنین تهیه کیت های تندیس دست و پای کودک خدمتی جدید از تم پارتی
مریم مامان شاینا
18 بهمن 92 17:36
خدا بد نده آرتین جون خدا رو شکر که خوب شدی همیشه شاد و خندان باشی
آرتین کوچولو
پاسخ
ممنون خاله بهترم
منا مامان سودا
18 بهمن 92 19:31
سلام خیلی وقت بود میخواستم بیام به وبلاگ پسملیمون سر بزنیم ولی وقت نشده بود خیلی ناراحت شدم که میخوندم چون خودم 3 بار این اتفاق برام افتاده بود که با سودا بستری بودیم البته خدارو شکر که زمانش کم بوده سودا 2 هفته هم شده بود که بستری شده بودخیلی ناراحت کننده انشالله هیچ بچه ای مریض نشه (امین ) خوشحال میشم سر بزنید بهمون بووووووووووووس مخصوص پسملمون
آرتین کوچولو
پاسخ
ممنون منا جون.خوبی بهترشدی خانمی.سودا گلم خوبه .به امیدروزهای پرازشادی برای همه کوچولوها وبزرگترا
مامان بردیا شیطون
18 بهمن 92 22:37
صافی آب مرا یاد تو انداخت رفیق تو دلت سبز ، لبت سرخ ، چراغت روشن چرخ روزیت همیشه چرخان ، نفست داغ ، تنت گرم ، دعایت با من روزهایت پی هم خوش باشد
مامان ملینا و کوروش
19 بهمن 92 8:56
عزیزم خدا بد نده خیلی برات ناراحت شدم خدارو شکر که بهتری آفرین به بابایی که با توجه به موقع از بیماریت باخبر شد و مساله زود رفع شدبازم خدا رو شکر که مشکلت حادتر نشده بودمامان پگاه مهربون خسته نباشی الهی دیگه دلت غمگین و چشمات اشکی نشه
آرتین کوچولو
پاسخ
ممنون دوست خوبم الهی شما هم غم نبینی.ببوس کورش جونمو
مامان آرتین (الهه)
19 بهمن 92 16:40
عزیزدلم خاله جون ببخشید خیییلی وقته نتونستم بیام پیشت آخه بدجوری درگیرم آرتین منم الان سرما خورده ولی شدیدا بداخلاقه خدا حفظت کنه خوشگلم تو بیمارستان هم خندونی
آرتین کوچولو
پاسخ
خواهش می کنم شما خوبی عزیزم.آرتین جونم خوبه ایشالا زودترسرحال بشه ببوسش
نسيم-مامان آرتين
20 بهمن 92 10:32
خدارو شكر كه حالت زود زود خوب شده پسر جيگر طلام ولي براي مامان وباباها فرقي نميكني بچشون چند دقيقه بد حال باشه يا چند روز چون تمام دقايق براشون سخت ميگذره
آرتین کوچولو
پاسخ
.واقعا عزیزم یک لحظشم سخته.مواظب خودتون باشید
مامان بنيتا
20 بهمن 92 19:26
عزيز دلم خيلي ناراحت شدم پگاه جون ايشالا بلا دور باشه وهيچ وقت پسر نازم رو تخت بيمارستان نبينم
آرتین کوچولو
پاسخ
ممنون سحرجونم ملوسکمو ببوس[ماچ
خاله ظریفه
20 بهمن 92 22:08
آخی الهی بمیرم دومادم بستری نشه خداروشکر که به خیر گذشته اولش عکس آرتین جونو دیدم دلم هری ریخت ببوسش از طرف من این پسر شیرینو اگه آیلین بود که بیمارستانو رو سر همه خراب میکرد نمونه بگیرن و سرم بزنن بازم بچمون صبور بوده جیگرشو[پاسخ ]]
آرتین کوچولو
پاسخ
خداروشکرظریفه جون صبورصبوره ونازنازی نیست وخیلی مقاومه.آیلین جونمو ببوسسسسسسسسسس.[ماچ
زهرا مامان ارتا
21 بهمن 92 7:12
وای عزیزم دقیقا مریضی ارتا جونو گرفتی و ارتا هم چند روزی بستری شد ولی الان خداروشکر خیلی بهتره چه روزای سختی بود پگاه جون درکت میکنم دقیقا حال تورو توی بیمارستان داشتم ایشالاه همه ی مریضا خوب شن امین
آرتین کوچولو
پاسخ
فداش بشم بلاش بدور.خداروشکربهتره شده.آرتینم بهتره.واقعا روزای سختیه.امیدوارم لبشون همیشه خندون باشه
منا(مامان کورش)
21 بهمن 92 18:25
سلام عزیزم ارتین جونم خدا بد نده خداروشکر زود خوب شدی امیدوارم هیچ وقت مریض نشی
آرتین کوچولو
پاسخ
مرسی خاله منا
مرجان مامان آران و باران
21 بهمن 92 19:07
اخیی عزیزمممم خیلی ناراحت شدمم ایشالا همیشه شاد و خندون باشید پگاه جوننننم فدای ارتین نازمممم که خوش خنده و خوشگله
آرتین کوچولو
پاسخ
ممنون مرجان عزیزم
مامان نرگس جون(مریم)
22 بهمن 92 16:25
واییییی عزیزم یه هفته نبودم سر بزنم امیدوارم زودتر سرحال شی عزیز دلم
آرتین کوچولو
پاسخ
مرسی خاله جون
ناهید
22 بهمن 92 17:41
سلام پگاه جون خوبی ؟ گل پسری حالش چطوره ؟ ایشالا که دیگه هیچ وقت مریض نشه . بابا مواظب این گل پسر خوشگل ایرونی ما باشین . ایشالا هیچ وقت هیچ بچه ای مریض نشه مخصوصا آرتین خوشگلم در ضمن امیدورام توی همایش علمی موفق باشی عزیزم
آرتین کوچولو
پاسخ
مرسی عزیزم فدای تو.دعا کن
مامان آروین-مریم
23 بهمن 92 7:25
الهی بمیرم برات که مریض شدی . ببخشید که دیر رسیدم بهتون . الهی قربونت برم که با مریضیت اما روحیه خوبی داری و هرجا هم که بری کلی دوست واسه خودت پیدا میکنی ایشالاه آخرین بستریت باشه گلم
آرتین کوچولو
پاسخ
ممنون عزیزم .لطف داری
مامان آتنا
28 بهمن 92 9:11
الهی بگردم، ایشالا دیگه هییییچ وقت مریض نشی قربونت برم. مامانی براش اسفند دود کن گل پسر نازمون چشم نخوره. خدا رو شکر که حالش خووووووووبه خوب شده. خدایا همه مریضا رو شفا بده،آمین
آرتین کوچولو
پاسخ
ممنون امین
صبا خاله ی آیسا
30 بهمن 92 21:04
عزیزم الهی بگردم ک مریض شده بودی
مامان آرين
5 اسفند 92 15:06
اي جانم ..... خدا نگه داره آرتين دوست داشتني رو اميدوارم هميشه سالم و شاد باشه پسر نازمون اگه اجازه مي دين لينكتون كنم
آرتین کوچولو
پاسخ
ممنون منم لینکتون کردم
parham,مامانش
9 اسفند 92 23:56
بااينكه خيلييييييييي ديره اومدم وبتتتتتتتتتتت اخه پرهامم من مريض بود ومرسي از ت پگاه جون بعدا اومدمو نظرتوديدم اميدوارمممممممممممممم هيچ وقت مريض نشي ارتين جون ممممممممممممم نه تو گل پسرييييي خوشجل نه هيچ ني ني ديگه اي
مامان بنیتا
10 اسفند 92 1:43
الهیییی عزیزم خیلی ناراحت شدم.. تازه این پستو خوندم ولی خداروشکر که الان خوبه خوبی گل قشنگم