آرتین کوچولوآرتین کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

بهونه نفس كشيدن

حس همکاری

1392/5/25 17:07
نویسنده : آرتین کوچولو
2,706 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همگی

تیرماه اوج کاربابا جون بود ومامان یک تنه تمام مسولیتای زندگیو بدوش کشید تابابا با خیال آسوده به کاراش برسه.مردادماه اوج کارمامان بود وبابا همه شرایطو برای آرامش مامان فراهم کرد تامامان مقالاتات وپایان نامشو برای دفاع آماده کنه وبالاخره مامان اماده دفاع شد.

 تودوهفته گدشته مامان کلا درگیرکاراش بود واصلا وقت آزادنداشت .ما هم سعی کردیم یک خونه مرتب ومنظم براش آماده کنیم تابا خیال راحت روکارش تمرکزکنه.منم تصمیم گرفتم پا به پای بابایی به مامانم کمک کنم.

 

مامان تایک دقیقه ازاتاقش بیرون میومدکه استراحت کنه بااشاره اتاق رونشون می دادم ومی گفتم (مامان درس )وحسابی کنترلش می کردم .

واما کارای من:

اول ازهمه برگه های مامانو جم وجورکردم وگذاشتم توکیف لپ تابش این چه وضعیه .!!!(بعد به من می گن همه جاروبهم می ریزم)تعجب

بعد ازباباخواستم تاتنظیمات جاروبرقی بهم یادبده وبادقت گوش می دادم تا کاملا یادبگیرممتفکر

 بعدازاموزش خودم به طورعملی واردکارشدم.خدایی کارسختی نبود وفقط چندتا تنظیم کوچیک داشتچشمک

 مرحله بعد نوبت اتاق خودم بود تاحسابی تمیز ومرتبش کنم وبقیه روسوپرایزنیشخند

 بعدازجاروباید تی  می زدم تا خونه حسابی برق بیفته

اول تی و ،آب زدم وحسابی خیسش کردم.

 بعد درآرم وبه زمین کشیدم.آخه چقدرسنگین بوداوهاوه

بعدازاین همه کارخوردن یک آب خنک حسابی می چسبید نیشخند

ی

 آخیش خستگیم دراومدلبخند

مامان جون دیدی من حسابی بزرگ شدم ومی تونم توهمه کارا کمکت باشم.پس ازاین به بعدروکمک من حساب کن.  مامان وبابا عزیزم من حس همکاری وهمیاری به خوبی ازشما یادگرفتم که توی همه مراحل کاروزندگی هوای همدیگرودارین  وبرای ساختن آینده ای

 بهتربرای ما زحمت می کشید.کوچکترین مردخونه  (آرتین خوش خنده)

 

 ازهمه دوستای خوبم که تواین مدت بهمون سرزدن وبا نظرات وپیامکاشون وتماساشون ما روشرمنده کردن ممنونم .ببخشید،حسابی درگیربودم وباید تو یک بازه زمانی محدود کارامو جمع می کردم. (پگاه مامان آرتین).

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (31)

زهرا مامان ارتا
25 مرداد 92 17:24
ارتین عزیزم خسته نباشی چقدر به مامان و بابا کمک کردی یه افرین و هورای بزرگ به خاطر حس همکاری و هم دوستیت


مرسی خاله مهربون.دوست جونم خوبه؟
مامان پینار
25 مرداد 92 18:31
خسته نباشی مرد کوچک


تشکر مامان پینارجونم
مامان بردیا
25 مرداد 92 18:37
دوست خوبم اميدوارم هميشه موفق وسلامت باشي و پسمل نازتو بزرگ كني و هميشه خوش باشي


تشکر مهربون .منم موفقیت شمارو خواستارم.بردیا گلموببوس.عاشقشم
بهار
25 مرداد 92 19:35
عزیزم خسته نباشی.خوش به حال مامانت بااین بابای مهربون وکوچولوهای

پرتلاشش.

پگاه جون شما هم خسته نباشید.خوشحالم که بالاخره نتیجه زحماتتونو گرفتید خانم دکتر.



آرتینو حسابی بچلونش ماشالا چه زحمتی کشیده.فدای اون آب خوردنت




ممنون بهارمهربون.امیدوارم بتونم آینده روشن وموفقی براشون بسازم.

خاله دوست دارم.بهارجون بابت sms وخبرتم ممنون


محبوبه مامان الینا
26 مرداد 92 8:48
به به چه پسر کاری و فعالی
پگاه جون موفق باشی عزیزم


مرسی محبوبه جون.الینا خانوم حس همکاریشون چطوره؟
مینا ( دلنوشته هایی برای دلبندم )
26 مرداد 92 8:56
سلاممممممممممممممممممم پگاه جون حسابی دلم براتون تنگ شده بود
خسته هم نباشید مامان بابا فعال، امیدوارم موفق شید .
آرتین جونم چه گل پسریه که اینقدر به مامانی کمک میکنه فدات شششششششششششششم خیلی نازی
راستی پگاه جون من از این بعد کنارم اسمم ( دلنوشته هایی برای دلبندم ) رو می نویسم چون مینا خیلی زیاده بعضی از دوستان منو اشتباه می گیرن


فدای مینا مهربون ودوست داشتنی.چشم ما یک دونه مینا جون می شناسیم اونم شمایید.ممنون
مامان بردیا شیطون
26 مرداد 92 10:46
خسته نباشی مرد کوچولو
افرین به تو که هوای مامان رو داری
پگاه جون امیدوارم همیشه موفق و سر بلند باشی



تشکرمامان بردیا شیطون.امیدوارم شما هم سربلندباشید.من عاشق بردیا شیطونم چیکارش کنم.بجای من ببوسینش این خوردنیو
بابا هادي
26 مرداد 92 11:37
قربونت برم جيگر جايزت محفوظه


منم عاشقتم بابایی.جایزم چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان آروین (مریم)
26 مرداد 92 14:20
پگاه جون خوش به حالت که آرتین جون کمک حالته ، با وجور آرتین خوش خنده نیازی به داشتن دختر نداری


قربونش برم همه جوره همراهم.باوجود سه تا مرد بامحبت ومهربون ازیک لشکر بی نیازم.آروین جونو ببوس.
زهرا مامان عسل
26 مرداد 92 15:12
آفرین به آرتین وبابای مهربونش که همه جوره هوای مامانو دارن.
پگاه جون آدم باداشتن همسری مثل آقاهادی غم نداره.قابل توجه آقای دکنرما که نمی دونه کارخونه چی هست.جدی می گم خوش به حالت.

خوشحالم که همه جوره هوای همو دارین وتوتعالی هم سهیمید[چشمک
آرتین طلاروببوس.
بطری آبش چقدرقشنگه,قربونش برم با چه مزه ایی آب می خوره.نوش جونت عزیز دلم



زهرا جون ممنون.خدایی اگه هادی نباشه من کم میارم.همه جوره کمکمه البته منم وقتی کارداره کم نمی ذارم.
آقا دکترشماهم سرش شلوغه وکارش بیشتر پروازیه.ولی خودم باهاش یک صحبت اساسی می کنم.چرابه زهرا جون کمک نمی کنه؟؟
عسل جونم چطوره.خانومی عکسای اسپانیاعالی بود. هواییم کردی اون وری برم.بعدبگودکتربد!خوب بنده خدااینجوری کم کاریاشو جبران می کنه.
مامان بنيتا
26 مرداد 92 17:31
خسته نباشي دوست خوبم والبته آرتين نازم كه اين همه همكاري كرده


ممنون دوست جون.آرتینم سلام به بنیتا گلی می رسونه
ترنم
26 مرداد 92 21:23
آفرین به گل پسر نازم که بسیار فعاله وحس همکاریش قوی ،خسته نباشی نازنینم ،پگاه جون ایشالله به خوبی دفاعتو پشت سر بزاری و همیشه موفق باشی



ممنون ترنم جونم.آرتین:خاله دوست دارم

ستاره زندگی
27 مرداد 92 12:16
آفرین به این بچه زرنگ که اینقدر فعال هست
آرزوی موفقیت برای مامانی وبابایی میکنم.


مرسی خاله جون.سربلند باشی درکنارخونواده گرمتون
سحر
27 مرداد 92 12:23
ماشاالله دیه موقع زن گرفتنش شده ها خخخخخخخخخ بیاین خواستگاری من امادم خخخخخخخ


سحرجون من گفته باشم هرجا می ره یک نفرو پیدا می کنه /ببین تذکردادم خوب فکراتو بکن .بعد نگی مادرشوهربدی بود.اتفاقا تو کامنتا بچه ها گفته بودن سحر چرابابت کارای آرتین بهش چیزی نمی گه؟
الی مامی آراد
27 مرداد 92 12:33
مامان جون واقعا خسته نباشی آفرین به فرشته کوچولوی خوبم که اینقدر خوب همکاری کرده


تشکر عزیزم.فرشته کوچولو هم شما رودوست داره وتشکرمی کنه
سپیده مامان درسا
27 مرداد 92 13:55
انشالله همیشه تو همه کارها موفق و پیروز باشین
دست گل پسری هم درد نکنه بابت همه زحمتهایی که میکشه


ممنون سپیده جون.درسا جون چطوره خیلی دوستش دارم
آتنا مامان روشا یدونه
27 مرداد 92 17:55
پگاه جون اگر خدا بهت دختر نداده ولی یه پسر همه چی تموم داده که هم آقاست هم خوشگل هم کلی خونه دار][]


راست می گی دوست خوبم.برام سنگ تموم می ذاره
مامان ظریفه
27 مرداد 92 22:43
سلام عزیزم

بسکه این بچه شیطون شده کمتر میشه بیام سر بزنم

دوماد خوشگل من چطوره
به به چه آقا پسر کاری خوبی
هرچی میگذره بیشتر چشم داره میگیرتت خاله جون


وای خاله خجالتم می دی.آیلین جونمو ببوس
نسیم-مامان آرتین
28 مرداد 92 10:46
پگاه جون دفاعیت کیه ایشالا به خوبی اون مرحله رو هم سپری میکنی
و10000آفرین به این پسمل جیگر طلام که به فکرخونوادشه آرتینم حس مسئولیتت منو کشته


تشکرعزیزم.شهریوره. قراره یک سفره خارج کشوربریم همه معطل دفاع منن ومنم شرمنده همگی.دعا کن تو این چندروزه ok بگیرم
ღبارانღ
28 مرداد 92 12:42
سلام پگاه جون...
خوبی؟خسته نباشید...تابسات پر مشغله ای داشتید...خدا قوت....
ولی خوب پسری داری ها..ماشالله....آشپزی که می کرد..حالا نظافت هم می کنه...افرین خاله جونی...


ممنون.واقعا پرمشغله وپرکاربود.ولی مردای خونه من حس همکاریشون عالیه.
ღبارانღ
28 مرداد 92 12:48
قربونت بروم..من جوا کامنت را دیگه تو وب خودشون میام می دهم...
باغ گلها..اصفهان هست..واقع در اول خیابان مشتاق دوم...دقیقا سر پل بزرگمهر...پر از گله..انواع گل از خانواده های متفاوت...زیباست...خیلی روح نوازه..ولی دیدنی هست...یعنی نمیشه بروی و بمانی...مثل باغ وحش...اینجا گل ودرخت هست..البته یک برکه آبگیر هم داره که مال گلهای نیلوفر هست داخل آن لاک پشت و ماهی و مرغابی و اردک هم هست...سالن کاکتوس هم دارد...من خیلی دوست دارم...هر کسی هم که امده و دیده می گه زیباست...حس خوبی بهت می ده..چون بسیار صدای بلبل هم در آن شنیده می شه...تو فصل بهار که خنکه بهتره..چون بزرگه و گرما اذیتتون نکنه...پاییز هم زیبایی خاص خودش را داره...اگر عاشق رنگ هاش باشید...سوال دیگه داشتی در خدمتم...آرتین نازم را ببوسش...که این گل زیبای خانه تان را ...



تشکرباران جون بابت جواب کاملت.عزیزم عاشق جاهای تفریحی وتاریخی ایرانم .برای همین دوست دارم اطلاعات کسب کنم.شما هم بخوبی راهنمایی کردید.این دفعه اصفهان رفتم حتما میرم.
مامان بردیا شیطون
28 مرداد 92 12:48
ارتین جونو خیلی دوست دارم انگار سالهاست شما رو میشناسم بابت محبتت ممنون
ارتین گلم رو ببوس قربونش برم


مرسی مامان بردیا.منم مهربونی ولطف شما رودوست دارم. پسر گلمو ببوس
ارشین
28 مرداد 92 12:53
قربون این پسر گل برم که دیگه واسه خودش اقایی شده

ارتینمو ببوس مامانی


چشم عزیزم.ما هم می بوسیمت
مامان آرتین (الهه)
28 مرداد 92 22:06
الهی من قربون این گل پسر بشم من با اون حس همکاریش
آب هم وااااقعا مزه میده بعد از اینهمه کار


مرسی الهه جونم مامان دوست خوبم.
مامان محمدماهان
29 مرداد 92 1:29
آفرین به آرتین جون برای این همه تلاش...
امیدوارم در آینده هم این حس همکاری باهات باشه و میدونم که هست.دوستت دارم خاله جون.بوسسسسسسسسسسسسسسسسس


ممنون خاله جون بوس
ناهید
29 مرداد 92 9:33
جیگر تو رو آرتین قشنگم پسر مهربون معلومه دیگه بزرگ شدی باید یواش یواش واست بریم خواستگاری


ناهید جون تازه یادگرفته به مامانش کمک کنم.بزارم بره.پس من چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کسری
29 مرداد 92 9:45
پگاه خانم خسته نباشید وخدا قوت.مامان همیشه پشتکارشماروآفرین می گه.

خسته نباشی مرد کوچولو وبامسولیت.
تشکرویژه هم ازآقا هادی مهربون که درهمه حال خانمشو درک می کنه.


ممنون آقاکسری.مامان لطف داره.منم ازهمسری ممنونم وخیلی تشکرمی کنم.
نسیم-مامان آرتین
29 مرداد 92 15:44
ایشالا همه چی به خوبی ،رو به راه میشه شیرینی وسوغات ما فراموش نشه


انشاا.../چشم حتما میاریم.
مامان کیاراد(آرزو)
30 مرداد 92 11:11
خسته نباشی عزیز دلمپسر منم عین همین بطریو داره امارنگ آبیشو...بوس واسه آرتین جونم


وای چه تفاهمی خاله جون منم آبیشو دارم .خیلیم دوسشون دارم.ببوس دوستمو
سارا مامان آرتین
30 مرداد 92 15:07
خسته نباشید مادر و پسر


تشکررررر
محی مامان ملینا و کوروش
13 شهریور 92 16:46
خسته نباشی گل پسر خوش به حال مامانی