آرتین کوچولوآرتین کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

بهونه نفس كشيدن

کماندو

سلام پسرگلم. می خوام برم کماندو بشم .چون شما اصلا نمی ذاری مامان بخوابه،     مامان سه شب که بیداره. شما هم که همش لگدمیزنی.تکواندو،کنفو،کاراته من که نمی دونم کدومشه ولی یهومامانومی پرونی نفسم. می دونم دلت می خواد زودتر بیای .ولی یک کم دیگه تحمل کن قربونت بشم.       ...
7 اسفند 1390

دوربین جدید

 پسرگلم آقای پدر      پنجشنبه رفتن برای شما دوربین جدید خریدن. دوربین قبلی خیلی خوب بود ولی بابا جون دوست داشت یک چیز حرفه ای باشه.تا از توگل پسرم   عکسای خوشکل بگیره.بابا از نمایندگی بهم زنگ زد گفت می خوام رنگ قرمز بخرم،اولش خوشم نیمد گفتم قرمز.  ولی دلم نیمد ناراحتش کنم.دوسش دارم دیگه  باباجونی گفت ببینی عاشقش می شی.وقتی آوردش دیدم راست می گه خیلی باحاله،اونقدرنازه که مامان جون ودایی مهدی هم سفارش دادن. مبارکت باشه نفسم.دوربین قبلی به داداش آروین رسیده چون خیلی باش خاطره داره .وتمام جزییاتشو بلده. ...
6 اسفند 1390

کاراته کار کوچولو

 سلام من اومدم. امشب همش دارم به مامانی لگدای محکم می زنم.مامانی ونمی ذارم به خوابه.باباکلی بام  صحبت کرده وبرام شعر خونده. داداش آروین کلی شاکیه میگه اینقدرمامانو اذیت نکن آروم در بزن اما کی که گوش کنه آخه من تا ١٩ روز دیگه می یام.برام دعا کنید ...
4 اسفند 1390

شیطونک من

  جوجو مامان، .دیروز مامان وبابا رانصف جون کردی.مامانی که از خواب بیدارشددید جوجو تکون نمی خوره.حدود یک ساعت بی حرکت بودی.هرچی چیزای شیرین خوردم جواب نگرفتم .تا به خاله زنگ زدم گفت رو پهلوی چپت بخواب ببین چی می شه.خلاصه آقا یک تکونایی حورد.بابا بدو ازسرکاراومد مامانی برد دکتر.دکترازت نوارقلب وچک تنفسی گرفت وگفت این وروجک سالم سالم.فقط خوابش طولانی بوده که مامانو ترسونده. آرتین اومدی خودم یک گاز گنده از لپت می گیرم. می دونم تودلت به مامان وبابا میخندی ...
1 اسفند 1390

رفتن به دکتر

                    سلام به همگی من امروز بامامان جونم برای چکاب رفتیم دکتر. همه چیر خوب بود.دکترمهربونم به مامانی گفت بیشتربخورتاپسرمون تپل تربشه.        دکترنامه بستریم به مامان گلم داده.هورا دارم مییام مامان بازم ازداروخانه برام کلی چیزای خوشکل خرید:شیشه شیر، پستونک،صابون،شامپو،پوشک و.... خوبه ورشکست نمی شه اینقدر که چیز میخره . بای بای ...
29 بهمن 1390

بی خوابی

سلام نصف شب من خوابم نمی یاد نمیزارمم مامان بخواب امروزمامان حالش بد فشارش پایین بابا همش چیزای شیرین بهش میده .مامان خوبم من ازاون بالا برات دعا میکنم.خدایا مامانم خوب کن ...
28 بهمن 1390

بازم خرید

سلام   من هنوزبه دنیا نیمدم  کمترازیک ماه دیگه به دنیا می یام .ولی ازاون بالا همه چیزومی بینم.مامان خوبم برام یک وبلگ طراحی کرده تاتمام خاطراتم ثبت کن.دوست دارم مامانی مامان وبابا حسابی مشغول خریدوسایل من هستن.دستتون دردنکنه مامان که هرچیزی برام می خره عکس خرس داره .حتی وبلاگم. راستی من یک داداش خیلی خوشگل به اسم آروین دارم که خیلی منتظرتامن بیام.آخه برام برنامه هاداره مامان اولش می خواست وبلاگ منو بامال داداشی لینک کنه ولی بعدش پشیمون شدوگفته هرکدوم سن وسلیقه خودش داره.خوب راست میگه دیگه. الانم خوابم می یاد میرم لالاکنم .بوس به همه ...
10 بهمن 1390